نتورکری ک لکنت زبان داشت(دکستریاگر)

ساخت وبلاگ
هولتون باگس داستان زندگی اش را با عنوان از فقر تا ثروت نوشته است.بعضیا فکر میکنند که من خیلی خوش شانس هستم و یا برای چیزایی که دارم ساخته شدم ولی من خیلی خوب یادم هست که مثل خیلی از بچه های تک سرپرست تو مهدکودک های محله خودمون رها شده بودم و مادرم برای مراقبت از من چند شغل همزمان داشت. اون موقع ها تنها شرایط مهد کودک ها فقط یک سقف بالای سر ، برق و غذا بود و هیچگونه سیستم آموزشی صحیحی وجود نداشت . یادم میاد خانومی که معلم من بود و از من مراقبت میکرد در ماه فقط 1500 دلار در ماه دریافت میکرد . او زنه خوبی بود ولی واقعیت اینه که من به جایه اینکه ریاضی و خوندن ونوشتن یاد بگیرم بیشتر از اتفاقای تو تلویزیون و سریال های وان یاد گرفتم . اون ایده آل ترین فرد برای اماده کردن من برای شروع تحصیالتم نبود   اما مادرم هر کاری که از دستش بر میومد را برای من انجام میداد. با اینکه میدونست در شرایط و محیط خوبی نیستم اما همیشه با حرفاش منو دلگرم میکرد و سره پا نگه میداشت . این شد که تصمیم گرفتم تا به جایه اینکه به حرف های مربیان مهدکودک گوش کنم و مثل یک جوجه تو قفس رشد کنم ، به حرفای مادرم گوش کنم و مثل یک عقاب راه صعودم رو فراهم کنم . اینکه تو چه محیطی زندگی میکنید بسیار مهم است . برای همین تو مدرسه براس خودم یه شغل ردیف کردم . اولین بار وقتی 14 سالم بود موهامو در مقابل پول کوتاه کردم ولی بعد یه مدتی که کار کردم از اینکه باید همه کارارو خودم انجام بدم خسته شدم و رفتم با پولم یه مقدار شکالت فله گرفتم و بعد چندتا از بچه های مدرسه رو استخدام کردم تا اون هارو برام بفروشن . اونجا بود که قدرت اهرم رو کشف کردم . یکی از 12نفری که برای من کار میکرد ارلن لیلی بود که حاال اسمش ارلن باگس هست ، همسرم و بهتری نتورکری ک لکنت زبان داشت(دکستریاگر)...ادامه مطلب
ما را در سایت نتورکری ک لکنت زبان داشت(دکستریاگر) دنبال می کنید

برچسب : نتورکهولتون, نویسنده : networkmarketingmlm بازدید : 190 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1396 ساعت: 15:42

 زندگینامه دکتر الهام دریک بانوی ایرانیکمی طولانیه ولی خوندنش خالی از لطف نیست و در هر شرایطی که باشید انرژی خواهید گرفت من 20 سال پيش از ايران رفتم امريكا ، ما در ايران يه خانواده متوسطي بوديم ،اوايل تو تهران زندگي ميكرديم و بعداً در منطقه كلارك كرج ، دوره دبستان در كرج بودم ، اما دوره راهنمايي مادرم گفت كه مدرسه برم تهران ، بنابراين صبحها با مادرم 3-4 كيلومتري پياده ميومديم لب جاده تا با اتوبوس بريم تهران ، كه احساس ميكنم خيلي طول ميكشيد ، چون از ساعت 5 صبح از خونه ميومديم بيرون . تهران ميرفتم يه مدرسه كه فكر ميكنم اول اسمش بود روش نو و بعد شد نور ...خلاصه صبحها كه ميومديم تا لب جاده ، من حوصله ام سر ميرفت، پدرم يه ديكشنري قديمي ايراني – آمريكايي داشت ، اين ديكشنري رو من شبهاي قبلش باز ميكردم و يك كلمه كه آسون باشه انتخاب ميكردم ... مثل "كتاب" – " book " يا مثلاً "روز" – "day" يا مثلاً "خورشيد"- "sun" و صبحها كه ميومديم بالا تا سوار اتوبوس بشيم ، من اين كلمه روهي پيش خودم تكرار ميكردم ، نميدونم چرا ... اما از اون موقعي كه بچه بودم ، دوست داشتم به خودم انگليسي ياد بدم ، براي همين ميومدم با خودم تكرار ميكردم B.O.O.K يعني كتاب و اينطوري هر روز يه كلمه اي به خودم ياد ميدادم .... حالا الان كه تو آمريكا صحبت ميكنم ، شنونده ها خيلي ميخندن ، وقتي بهشون ميگم كه : كلمه اي كه برام سخت ترين كلمه بود ، كلمه "table" بود ، " ميز" براي اينكه وقتي حروفشو از هم جدا ميكردم ، نمي فهميدم چرا "T,A,B,L,E" هست ، ميگفتم بايد " T,A,B,E,L" باشه ! " تيبل ه" ... " تبله " كه نيست !!! ... بعد هي پيش خودم ميگفتم اينها اشتباه كردن ... وقتي رفتم آمريكا بهشون ميگم كه اشتباه كردين !!!!خلاصه من رفتم دبيرستان و نتورکری ک لکنت زبان داشت(دکستریاگر)...ادامه مطلب
ما را در سایت نتورکری ک لکنت زبان داشت(دکستریاگر) دنبال می کنید

برچسب : نتورکرایرانیالهام, نویسنده : networkmarketingmlm بازدید : 173 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1396 ساعت: 15:42

سرگذشت دکستریاگر یک داستان موفقیت واقعی از فقر تا ثروت است. او یکی از موفق ترین افراد در صعنت بازاریابی شبکه ای ” MLM ” یا نتورک ماکتینگ است . این داستان میتواند به شما یادآوری کند که میشود موفق شد حتی در بدترین شرایط ممکن.کسی که به معنای واقعی کلمه هیچکاره و بدون هیچ مهارت و تخصص از صفر تبدیل به یک غول نتورکشد. بسیاری از عامه مردم رویای شروع یک تجارت کوچک را دارند ” مثل سرمایه گذاری آنلاین ” اما نمی دانند آنچه که ما را تبدیل به یک نابغه میکند استفاده از یک فرصت آماده و جذاب نیست بلکه « هدفگذاری» «استقامت» و «پشتکار» و «توانایی» غلبه بر مشکلات و بداقبالی هاست.سرگذشت یاگر یک داستان موفقیت واقعی از فقر تا ثروت است. او یکی از موفق ترین افراد در صعنت ماست.” یاگر ” در یکی از شهرهای کوچک نیویورک به عنوان فروشنده مواد آشامیدنی شروع به کار کرد . بسیاری از مردم در آن شهر آس و پاس بودند و وضعیت مناسب اقتصادی نداشتند و نیز هیچکدام از آنها از اینکه از زندگی و کار یکنواخت در کارخانه خارج شوند امیدی نداشتند .” یاگر ” در روزهای اول به آنها می گفت ما کسی را نمی شناسیم که رویاهای بزرگی در سر داشته باشد و یا حداقل درباره آنها حرفی بزند . زمانی که یاگر درباره رویاهایش از آینده صحبت می کرد دوستانش او را مسخره می کردند . ” یاگر ” تحصیلات کمی داشت . هیچ پولی در بساط نداشت و هیچ چیز در مورد تجارت نمی دانست . آنها به یاگر می گفتند : فکر می کنی چه کسی هستی نمی توانی به رویاهایت برسی.بد اقبالی که یاگر باید بر آن فائق می آمد این حقیقت بود که لکنت زبان داشت . به نحوی که یک مشاوره معمولی نیم ساعته را ۲ ساعت طول می داد . همین موضوع کافی بود تا او همه چیز را رها کند و تسلیم شود . اما هیچکدام از این مسائل ب نتورکری ک لکنت زبان داشت(دکستریاگر)...ادامه مطلب
ما را در سایت نتورکری ک لکنت زبان داشت(دکستریاگر) دنبال می کنید

برچسب : نتورکری,داشتدکستریاگر, نویسنده : networkmarketingmlm بازدید : 472 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1396 ساعت: 15:42