زندگینامه دکتر الهام دریک بانوی ایرانیکمی طولانیه ولی خوندنش خالی از لطف نیست و در هر شرایطی که باشید انرژی خواهید گرفت
من 20 سال پيش از ايران رفتم امريكا ، ما در ايران يه خانواده متوسطي بوديم ،اوايل تو تهران زندگي ميكرديم و بعداً در منطقه كلارك كرج ، دوره دبستان در كرج بودم ، اما دوره راهنمايي مادرم گفت كه مدرسه برم تهران ، بنابراين صبحها با مادرم 3-4 كيلومتري پياده ميومديم لب جاده تا با اتوبوس بريم تهران ، كه احساس ميكنم خيلي طول ميكشيد ، چون از ساعت 5 صبح از خونه ميومديم بيرون . تهران ميرفتم يه مدرسه كه فكر ميكنم اول اسمش بود روش نو و بعد شد نور ...خلاصه صبحها كه ميومديم تا لب جاده ، من حوصله ام سر ميرفت، پدرم يه ديكشنري قديمي ايراني – آمريكايي داشت ، اين ديكشنري رو من شبهاي قبلش باز ميكردم و يك كلمه كه آسون باشه انتخاب ميكردم ... مثل "كتاب" – " book " يا مثلاً "روز" – "day" يا مثلاً "خورشيد"- "sun" و صبحها كه ميومديم بالا تا سوار اتوبوس بشيم ، من اين كلمه روهي پيش خودم تكرار ميكردم ، نميدونم چرا ... اما از اون موقعي كه بچه بودم ، دوست داشتم به خودم انگليسي ياد بدم ، براي همين ميومدم با خودم تكرار ميكردم B.O.O.K يعني كتاب و اينطوري هر روز يه كلمه اي به خودم ياد ميدادم .... حالا الان كه تو آمريكا صحبت ميكنم ، شنونده ها خيلي ميخندن ، وقتي بهشون ميگم كه : كلمه اي كه برام سخت ترين كلمه بود ، كلمه "table" بود ، " ميز" براي اينكه وقتي حروفشو از هم جدا ميكردم ، نمي فهميدم چرا "T,A,B,L,E" هست ، ميگفتم بايد " T,A,B,E,L" باشه ! " تيبل ه" ... " تبله " كه نيست !!! ... بعد هي پيش خودم ميگفتم اينها اشتباه كردن ... وقتي رفتم آمريكا بهشون ميگم كه اشتباه كردين !!!!خلاصه من رفتم دبيرستان و نتورکری ک لکنت زبان داشت(دکستریاگر)...
ادامه مطلبما را در سایت نتورکری ک لکنت زبان داشت(دکستریاگر) دنبال می کنید
برچسب : نتورکرایرانیالهام, نویسنده : networkmarketingmlm بازدید : 173 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1396 ساعت: 15:42